سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که خصومت را از حد درگذراند گناه ورزید ، و آن که در آن کوتاهى کرد ستم کشید ، و آن که ستیزه جوست نتواند از خدا ترسید . [نهج البلاغه]

درد و دل

 
 

به نام ستار العیوب

هر روز اینجا نمی نویسم.آخه دوست ندارم اینجا رو هم تبدیل کنم به سن نمایش و برای بقیه فیلم بازی کنم.دوست دارم هرچی زی رو که اینجا مینویسم حرف مستقیم دلم باشه.دیگه دوست ندارم به خودم سختی بدم تا حرفها مو روون کنم که بقیه بفهمنش.اگه فهمیدن که خوب ولی اگه نفهمیدن هم هیچ.

نمی دونم هرکی با یه شعری با یه حرفی با یه ذکری آروم میشه.چه خوب و بد.فقط می دونم که من با ذکر یونسیه خیل حال می کنم.هر چی فکر می کنم میبینم یه علت بیشتر نداره.یه علت داره اون هم این که ذکر یونسیه حرف دلمه.اعتراف دلمه.اعتراف واقعی همه ی اعضا و جوارحمه.وای که بعضی وقتها با خودم میگم کاش توی این دنیا نبودم.کاش توی این جریان زمان نبودم .آخه وقتی احساس می کنم زمان داره میگذره و من از این دنیای مادی عقبم دیگه هیچ کسی رو نمیشناسم.بعضی وقتا می گم کاش توی این جریان منفور نبودم تا می تونستم،تا می تونستم،شبانه روز سرم رو به سجده بذارم و با خدا درد دل کنم.آخه من بد بخت چه حرفی از خودش داره که با خداش بزنه؟ من تو اون شرایط مثل بچه گنجشکی میمونم که بایدغذا رو به دهانش بگذارند.منم باید یه حرفی رو یادم بدن،به دهانم بگذارن تا بتونم ساکت نشم.هرچی هم فکر میکنم میبینم هیچ ذکری مثل ذکر یونسیه نمی تونه حرف دلم رو بزنه.

پس با همه ی وجودم گردنمو جلوی مولا کج می کنم و با اشک خشکیدم میگم:

 

لا اله الا الله ، سبحانک انی کنت من الظالمین







بازدیدهای امروز: 23  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 14269  بازدید


» آرشیو یادداشت ها «
» موسیقی وبلاگ ? «
» اشتراک در خبرنامه «